بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 392
چه زمان باید به یاد مرگ بود؟ آیا خوب است قبل از غذا خوردن باشد، سطحی باشد؟ اصلا چطور باید به یاد مرگ افتاد؟ مگر حدیث نداریم که مرگ مثل رفتن از یک خانه به خانه ی دیگر است؟ این که سختی ندارد؟
در سوال شما دو نکته اساسی به چشم می خورد که پایه سوال ،بر آن نهاده شده است.
اول آنکه از یاد مرگ قبل از غذا خوردن سوال کرده اید ،که این نشان میدهد شما دوست عزیز،یاد مرگ را نوعی مبارزه با لذات دنیا می دانید.
دوم آنکه یاد مرگ را همراه با سختی و مشقت پیش فرض دانسته وآنرا مخالف با تعبیرات ائمه معصومین ازمرگ تلقی کرده اید.
با توجه به این دو نکته، پاسخ به سوال شما را در چند بخش پی میگیریم:
تفسیر مرگ:
با توجه به روایات معصومین علیهم السلام ،به معانی گوناگونی از مرگ بر می خوریم ؛گاه از ان به عنوان لباس تعبیر شده است که برای مومن، پوششی فاخر و خوشبوست و برای فاجر، پوششی آلوده و خشن می باشد (معانی الاخبار4/289)و گاه از آن به عنوان خواب طولانی یاد می شود(همان )که در آن انواع خواب های خوب و ترسناک جمع شده اند .با مشاهده این معانی برای مرگ به این نتیجه می رسیم که مرگ دو چهره دارد ؛یک روی ان راحتی وفرح و اسایش است ،که مخصوص نیکوکاران می باشد و روی دیگر آن سختی ،بلا و مصیبت است که مخصوص کافران و فاجران می باشد. در یک تشبیه می توان گفت که مرگ انتقال از جایگاه موقت دنیا به سرای ابدی آخرت می باشد.
شخصی را تصور کنید که با اگاهی به موقت بودن منزلی ،به لوازم آن رسیده و تمام تلاش خود را در زیبایی آن انجام داده است ودرست در زمان استفاده از زحمات خود به او خبر انتقال از ان سرا را بدهند. مسلم چنین شخصی با سختی زیادی آن مکان را ترک خواهد کرد و در مقابل شخصی که از مکان موقت به اندازه رفع نیاز خود استفاده کرده و نیروی خود را برای آبادانی سرای دائم نگاه میدارد ،چنین کسی همواره در انتظار خبر انتقال خود می باشد.
یادمرگ:
اول آنکه یاد مرگ می تواند به صورت های مختلفی باشد از جمله:
1 – اندیشیدن درباره ی حقیقت مرگ , هدف از خلقت انسان , اعمال گذشته , حال و زندگی آینده , تفکر در خویشتن خویش و فرا رسیدن زمان انتقال و کوچ از دنیا و روبرو شدن با خالق یکتا .
امام هادی ( علیه السلام ) می فرمایند : به یاد آور , آن هنگامی را که پیش روی خانواده ات در بستر مرگ , افتاده ای و نه طبیبی می تواند جلوی مردنت را بگیرد و نه دوستی به کارت آید . (میزان الحکمه / ج 12 / ص 5680)
2 – زیارت اهل قبور و شرکت در تشییع جنازه .
و اینکه در صورت امکان , هفته ای یکبار به زیارت اموات در قبرستانها رفته , مدتی توقف و تفکر کنیم . لحظه ای با خود بیاندیشیم ؛ روزی فرا می رسد که ما نیز همچون کسانی که زیر خروارها خاک خفته اند , دستمان از عمل کوتاه گشته , به دیار ابدی , سفر خواهیم کرد ؛ پس بهتر است وقت را غنیمت شمرده , به جمع زاد و توشه ای که خدای متعال خریدار آن باشد بپردازیم .
امام علی ( علیه السلام ) میفرمایند : شما را سفارش می کنم که به یاد مرگ باشید واز آن کمتر غفلت ورزید . چگونه از چیزی غافلید که او از شما غافل نیست و چگونه به کسی چشم طمع دوخته اید که به شما مهلت نمی دهد ! مردگانی که مشاهده کرده اید خود واعظانی هستند که شما را از هر واعظی بی نیاز می کنند . (میزان الحکمه / ج 12 / ص 5682)
3 – تلاوت آیات قرآن و تدبر در آن , بویژه آیاتی که یاد آور مرگ است .
4 – مطالعه ی کتابهایی که در خصوص مرگ و حقیقت آن نوشته شده است .
5 – همنشینی و دوستی با کسانی که یاد آخرت و مرگ را در انسان تقویت می کنند .
6 – آمادگی برای مرگ .
واقعی ترین معنای یاد مرگ و مهمترین تاثیری که یاد مرگ در انسان می گذارد, آمادگی برای رحلت از این دنیا به سرای اخرت است. امام علی ( علیه السلام ) در پاسخ به سؤال : آماده شدن برای مرگ به چیست ؟ - {می فرمایند} : به جا آوردن واجبات و دوری کردن ازحرامها و فرا گرفتن خویهای نیک . با رعایت این امور , دیگر آدمی را چه باک که او به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغش آید . سوگند به خدا , که پسر ابی طالب را باکی نیست که خود به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغ او آید . (میزان الحکمه / ج 12 / ص 5693)
ملاحظه میشود که یاد مرگ انواع مختلفی می تواند داشته باشد و تنها به قبر و سختی و اهوال آن گفته نمی شود.
رابطه ترس و یاد مرگ:
دوست عزیز شما در سوال خود به سختی مرگ اشاره نمودید و آنرا منافی با سخن اهل بیت دانستید ،و با این سخن اشاره به تناقضی بین سختی حاصل از یاد مرگ و راحتی آن در نگاه معصومین کردید. در جواب این تناقض باید گفت:ترسی که از یاد مرگ بر انسان چیره می شود و ما از آن به سختی تعبیر می کنیم ،در فرهنگ قرآنى و روایى، به اعتبار تفاوت انسانها، علتهاى گوناگونى دارد و در یک منظر کلى، مىتوان انسانها را از این جهت به سه گروه - ناقصان، متوسطان و کاملان تقسیم کرد ؛که دلیل وحشت از مرگ درهر کدام از این سه گروه متفاوت می باشد.
وحشت انسانهاى ناقص، این نکته ظریف است که انسان به حکم فطرت خود، حبّ به بقا و میل به جاودانگى دارد و از فنا، زوال و نیستى متنفر است .از این رو به عالمى که عالم حیات تلقى مىشود، عشق ورزیده و از عالمى که به پندار خود عالم نیستى است، تنفّر دارد . بنابراین چنین افرادى به دلیل این که ایمان به عالم آخرت ندارند و قلوبشان به حیات ازلى وبقاى سرمدى، اطمینان نیافته است، به این دنیا علاقهمند و به حسب آن، از مرگ هراسان و گریزاناند . خداوند متعال، عقیده این گروه از انسانها را چنین بیان مىکند: «إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ »(مؤمنون /37 )، «جز این زندگانى دنیاى ما چیزى نیست، مىمیریم و زندگى مىکنیم و دیگر برانگیخته نخواهید شد» .
عامل ترس از مرگ در انسانهاى متوسط، چیز دیگرى است . متوسّطان - که ایمانشان به عالم آخرت و حیات قیامت کامل نیست به دلیل غفلت از آخرت و عالم برتر و بالاتر و عدم آمادگی برای حضور در محضر الهی, در اثر توجّه به امور دنیایى و تلاش در آبادانى آن، از مرگ هراس دارند .
امام صادقعلیه السلام مىفرماید: «(-( روزى)-) مردى به سوى ابوذر آمده و پرسید: چرا ما از مرگ کراهت داریم؟ (-( ابوذر در پاسخ )-)فرمود: به دلیل آنکه شما دنیا را آباد کردهاید و آخرت را خراب . پس کراهت (-( و ترس )-)دارید که از آبادانى به سوى خرابى انتقال یابید»،«مالنا نکره الموت قال: لانکم عمرتم الدنیا و خربتم الاخرة فتکرهون ان تنتعلوا»، (بحارالانوار، ج 6، ص 137، ح 42 ).
این متوسطان و غافلان، به گونهاى از مرگ غافلاند که به تعبیر حضرت علىعلیه السلام: «گویا مرگ را در دنیا به جز ما نوشتهاند و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشتهاند و گویى آنچه از مردگان مىبینیم، مسافرانند که به زودى نزد ما باز مىآیند، و آنان را در گورهایشان جاى مىدهیم و میراثشان را مىخوریم، مىپندارى ما پس از آنان جاودان به سر مىبریم»(نهجالبلاغه، کلمات قصار 122، ص 382 ).
اما گروه سوم (انسانهاى کامل و مؤمنان مطمئن )، از مرگ کراهت ندارند ؛ ولى از آن ترس و خوف دارند . البته ترس آنان، مثبت و ارزشى است ؛ چرا که خوف آنها از عظمت خداوند متعال است ؛ نه مثل وحشت وابستگان به دنیاى مادى و دلدادگان به تعلّقات آن .
حضرت حق در قلب اولیاى الهى، تجلّى کرده، از یک سو موجب هیبت و از سوى دیگر موجب شوق مىشود . دل عاشقان خداوند متعال در هنگام ملاقات با حضرت حق - که با مرگ سرفصلى از آن آغاز مىشود مىتپد ؛ ولى این خوف غیر از ترسهاى معمولى است V}براى اطلاع تفصیلى از این موضوع ر .ک: خمینى، روح اللَّه، چهل حدیث، صص 303 - 307 .{V . ترس این گروه، از طول سفر، توشه کم و بزرگى و عظمت مقصد است V}نهجالبلاغه، کلمات قصار 77، ص 372 .{V . اینان مرگ را چون زندگى، امتحان بزرگ الهى مىدانند و مىترسند که از این آزمون، سربلند بیرون نیایند .
با ملاحظه این تقسیم و نیز روایاتی که مرگ را هدیه و خوشی مومن معرفی می کنند(کنز العمال42110،42136 )پی به این قضیه خواهیم برد که هر ترسی انسان را دچار سختی و مشقت نکرده و موهوم نیست بلکه سبب پیشرفت انسان در امور میشود.
یاد مرگ و لذات دنیا
با نظر به مطالب قبل مشخص می شود که یاد مرگ اگر به شیوه انسان های کامل و مومنان باشد باعث بهره وری انسان از نعمات دنیوی در جهت نیل به کمال و سعادت اخروی می گرددو حتی تفریح انسان برای ارامش جسم در جهت طاعت و بندگی خواهد بود.وبا چنین تعبیری هیچ منافاتی در یاد مرگ و لذاتی از قبیل غذا خوردن وجود ندارد .اما نحوه ان متفاوت است که انواع ان را در مطالب قبل اشاره کردیم.
جمع بندی و راهکار
از انچه گفته شد به این نتیجه می رسیم که یاد مرگ در همه حال می تواند باشد و نه تنها هیچ منافاتی با فعالیت های دنیوی ندارد بلکه سبب بهره وری بهتر انسان از دنیا در راه سعادت وی می باشد. دیگر اینکه هراس از یاد مرگ اگر به همراه بندگی خدا باشد باعث سختی نگردیده و هیچ منافاتی با روایات وارده از معصومین درمورد مرگ ندارد. ودر اخر اینکه یاد مرگ انواع مختلفی دارد که با توجه به شرایط می توان از آنها استفاده نمود مانند اینکه در هنگام زیارت قبور مومنین به یاد قبر و اهوال ان باشیم و در زندگی روزمره از مطالعه کتاب در این زمینه ویا حساب و کتاب بعداز مرگ ،یاد کنیم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید